جدول جو
جدول جو

معنی طالب علم - جستجوی لغت در جدول جو

طالب علم
(لِ بِ عِ)
دانشجو. جویای دانش. خواستار علم:
کبک چون طالب علم است و در این نیست شکی
مسئله خواند تا بگذرد از شب سیکی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
طالب علم
خواستار علم، طلبه، دانشجو
تصویری از طالب علم
تصویر طالب علم
فرهنگ لغت هوشیار
طالب علم
دانشجو، دانش آموز
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طلب علی
تصویر طلب علی
(پسرانه)
خواسته شده از (علی)
فرهنگ نامهای ایرانی
(لِ بِ عِ)
دانشجوئی. فراگیری علوم. طلبگی: شیخ ما (ابوسعید) گفت که ما بوقت طالب علمی به سرخس بودیم. (اسرارالتوحید ص 16)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ابن علی ابهری علوی حسینی. شیخ منتجب الدین قمی در فهرست خود گوید وی فقیه صالح واعظ بود و نزد شیخ جلیل محیی الدین بن الحسین بن المظفر الحمدانی حدیث آموخت، صاحب امل الاّمل در حق او گوید: عالم و فاضل محقق و عابد و مردی صالح و ادیب و شاعر بوده. او راست: رسائل و مراثی الحسین علیه السلام. دیوانی نیز دارد، و از معاصرین است. (روضات ص 335)
لغت نامه دهخدا
(لِ بِ عِ نَ / نِ)
طلاب. چون طالب علمان:
بسته زیر گلو از غالیه تحت الحنکی (کبک)
پیرهن دارد زین طالب علمانه یکی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
دانشجویی، دانشجو
دیکشنری اردو به فارسی